دیانادیانا، تا این لحظه: 12 سال و 8 روز سن داره

یکی یه دونه مامان و بابا

روستا و داستان سرم زدن من

1397/10/29 17:01
نویسنده : مامانی
166 بازدید
اشتراک گذاری

 ما  پنج شنبه 27 دی ماه بود ما رفته بودیم روستا اونجا من و هستی و یاس کلی پرخوری کردیم شب من دیگه نتونستم شام بخورم ساعت 3 صبح بود که من حالم بد شد و مامانم و بابام منو بردن بیمارستان کودک اونجا برام سرم نوشت دکتر اولین بارم بود سرم زده بودم بین خودمون باشه خیلی با حال بود سرم زدن خوشم اومد یه دو ساعتی ما بیمارستان بودیم و برگشتیم من خوب خوب شده بودم و هی از مامانم و بابام سوال میکردم ادم میتونه همین جوری بره سرم بزنه اونا هم گفتن نه نمیشه خندونک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)