دیانادیانا، تا این لحظه: 12 سال و 5 روز سن داره

یکی یه دونه مامان و بابا

۱۳ بدر

دیانا: امروز ۱۳ نوروز است و بهش میگیم ۱۳ بدر .امروز همه میرن طبیعت و اونجا خوش میگذرونن. امسال ۱۳ بدر ما خیلی متفاوت بود آخه شهر ما سیل اومده بود و خیلی از همشهری هام بی خانه شده بودن ما هم برای همدردی و کمک به اونا تصمیم گرفتیم مقداری خوراکی بخریم برا همشهری هامون و ببریم پخش کنیم ساعت یازده بود با بابا رفتیم خرید کردیم آب معدنی و تن ماهی و بیسکویت و نون و همه رو بسته بندی کردیم و سوار ماشین شدیم و به طرف چگنی راه افتادیم و اونجا پخش کردیم ساعت دو بود خیلی گرسنمون شده بود رفتیم یه سفره خانه سنتی و غذا خوردیم و برگشتیم .و این جور بود که ۱۳ امسال با همه ۱۳ بدر ها متفاوت بود برامون
26 فروردين 1398

بهار ۹۸

این عکس مربوط به رستوران حاج عبداله است واقعا جای قشنگی بود تو جزیره مینو بود...
26 فروردين 1398

بهار 98

ده روز داریم به سال جدید سال ۹۸ هرسال ما میریم سفر و چند سالی هست که من انتخاب میکنم کجا بریم بابا و مامانم لب تاب میارن و بابام میگه با کمک مامان یه جایی رو انتخاب کنید شهر و هتلش تا رزرو کنیم .اینم بگم که مامانم عاشق مسافرت سه نفرمون است و هم من خوشحالم هم مامانم .خلاصه لب تاب آوردیم با کمک مامانم هتل و شهر انتخاب کردیم شهر خرمشهر و هتل بارمانی. امسال دوست داشتیم بریم طرف جنوب .خلاصه تایید کردیم رزرو هتل و عید رفتیم جنوب واقعا سفر خیلی خوبی بود برامون .مرسی بابای عزیزم
26 فروردين 1398