دیانادیانا، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

یکی یه دونه مامان و بابا

هدیه من یه خرگوش خوشگل

من عاشق حیواناتم و بابای عزیزم اینو میدونه. من با مامانم رفته بودیم خونه مادر جون و بابا هم از سر کار تعطیل شد اومد اونجا یه کارتن با بابام بود اونو داد دستم گفت این بگیر .همین که در کارتن باز کردم دیدم یه خرگوش خوشگل داخل کارتون کلی ذوق کردم اونو بردم تو خونه و با کمک مامان براش اسم انتخاب کردیم .اسم خرگوشم گذاشتم تی تی خیلی با نمکه. مرسی بابای
7 ارديبهشت 1398

گردش با مامان جونم

دو روز بعد تولدم با مامانم رفتم بیرون که برای یکی از کادوهای تولدم که دختر خاله ام رویا جون گرفته بود و پست کرده بود یه هدست بود که عاشقشم رفتیم رم بخریم و برای عکس هام آلبوم بخرم. با مامان رفتیم آلبوم خریدیم و رم و عکس آتلیه امسالم هم رفتم آتلیه انداختم .آخه من مامانم هر سال منو میبره یه عکس میگیرم تو آتلیه بعد روز تولدم که یادگاری داشته باشم برا البومم. خلاصه رفتیم کارا که تموم شد با مامانم رفتیم کافه که خستگی در کنیم و یه چیزی بخوریم خیلی خوش گذشت و روز خوبی شد برام گردش با مامان جونم
7 ارديبهشت 1398

سوپرایز تولدم

راستی راجب تولد امسالم یه چیزی بگم امسال چون کلاس اولی بودم بچه های کلاسمون دعوت کردم با مدیر و ناظم و معلم عزیزمو.و خوشحالم که ۷ تا از دوستام با ماماناشون اومدن و چیزی که خوشحالم کرد حضور مدیر و معاون و معلمم بود .ممنونم ازشون که اومدن تولدم .و کلی هدیه خوشگل گیرم اومد .مرسی از همه
7 ارديبهشت 1398

تولد ۷ سالگی من

تولد گل دختر من ۸ اردیبهشت است امسال ۸ اردیبهشت یکشنبه روزی میشد دیگه ما نشستیم مشورت کردیم که روز تعطیل تولد دخترمو بگیریم اومدیم نیمه شعبان تولد گرفتیم که هم روز تعطیلی بود که دوستای دخترم بتونن بیان. من تصمیم گرفتم تم تولدمو کیتی بگیرم حالا قبلش رفتم وسایل تم تولد گرفتیم و دو روز داشتیم تولد خونه رو تزیین کردیم و مینا دختر عمه عزیزم هم روز قبل تولدم اومد و خوراکی های تولدمو درست کرد کلی خوراکی درست کردیم و یه تزیین خوشگل
7 ارديبهشت 1398