خاطره روز تولد
دختر گلم تو یه روز بهاری به دنیا اومد تاریخ 1391/02/08 یه روز جمعه مامان دیانا از خواب بیدار شد و احساس کرد دیانا میخواد به دنیا بیاد سریع بابا رو بیدار کرد و با بابایی رفتن سراغ مادر که برن بیمارستان .ناگفته نمونه دیانا خانم قرار بود روز شنبه به دنیا بیاد مامان نوبت شنبه داشت که بره بیمارستان ولی انگار دخترمون عجله داشت خلاصه رفتیم بیمارستان و زنگ زدن به دکتر مامان که بیاد بیمارستان برا عمل کردن مامان که دیدن دکتر مامان گفت من مسافرت رفتم قرار بستری شدن مامان شنبه بود حالا که دیانا خانم ما میخواد زودتر دنیا بیاد یه دکتر دیگه کمک کنه که به دنیا بیاد خلاصه مامان عمل کردن و دیانا خانم به دنیا اومد و با اومدنش اشک ...
نویسنده :
مامانی
16:56
اولین سفر دخترم در شمال
اولین سفر دخترم دو ماهگیش بود تو شمال .من و دیانا و بابا خیلی خوش گذشت ...
نویسنده :
مامانی
9:39
بدون عنوان
دومین سفر دخترم اصفهان
دومین سفر دخترم تو پنج ماهگیش بود که رفتیم اصفهان خونه خاله فریبا خیلی خوش گذشت ...
نویسنده :
مامانی
9:22
بدون عنوان
دیانا و پسر خاله اش پویا در اصفهان میدان نقش جهان اصفهان
اولین مراسم عاشورایی حسینی من تو مغازه بابایی
بابایی هر سال تو مغازه اش شب عاشورا نذری شیرکاکایو داره همه اون شب جمع میشیم و با کمک هم شیر درست میکنیم و پخش می کنیم یه حال و هوایی داره .خدا قبول کنه از بابام و نگهدار بابام باشه .بابایی دوست دارم ...
نویسنده :
مامانی
10:02